حسرت یک عشق 

 




 


درد و دل


       آثار بجا يك عاشق


نويسنده



دوستان


دوستان عاشق


موضوعات :


آمار وبلاگ :


لوگوي دوستان


كد جاوا :
 

به اين وبلاگ هم سري بزنيد خيلي جالبه شعرهاي جديد داره   www.hesho.mihanblog.com


نويسنده: Fayegh مورخ: شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, در ساعت: 19:1
      |+|

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدینسان
خوابها را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این گاه را چون کوه سنگین می کند
آنگاه
چه
آتشها که در این کوه برپا می کنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها .... خوشا بر
من
که پیچ و
تاب آتش را تماشا می کنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای
دوست
چگونه با
جنون خود مدارا می کنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست
تو
که این یخ
کرده را از بی کسی ها می کنم هرشب
تمام سایه ها را می کشم بر روزن
مهتاب
حضورم
را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای
خویش
چه بی
آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی
؟
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب

        

 


نويسنده: Fayegh مورخ: پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟, در ساعت: 19:22
      |+|

عشق یعنی...

 

عشق یعنی...

عشق عشق یعنی خلوت و راز و نیاز
عشق یعنی محبت و سوز و گداز
عشق یعنی سوز بی ماوای ساز
عشق یعنی نغمه ای از روی ناز
عشق یعنی کوی ایمان و امید
عشق یعنی یک بغل یاس سپید
عشق یعنی یک ترنم از یه یار
عشق یعنی سبزی باغ و بهار
عشق یعنی لحظه دیدار یار
عشق یعنی انتهای انتظار
عشق یعنی وعده بوس و کنار
عشق یعنی یک تبسم بر لب زیبای یار
عشق یعنی حس نرم اطلسی
عشق یعنی با خدا در بی کسی
عشق یعنی همکلام بی صدا
عشق یعنی بی نهایت تا خدا
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی از فراقش سوختن
عشق یعنی سر به در اویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی بنده فرمان شدن
عشق یعنی تا ابد رسوا شدن
عشق یعنی گم شدن در کوی دوست
عشق یعنی هر چه در دل آرزوست
عشق یعنی یک تیمم یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی یک تبسم یک نگاه
عشق یعنی یک تکیه گاه و جان پناه
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی پیش محبوبت بمیر
عشق یعنی از رضایش عمر گیر
عشق یعنی زندگی را بندگی
عشق یعنی بندگ آزاد

        

 

 


نويسنده: Fayegh مورخ: پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:عشق یعنی,,,, در ساعت: 19:19
      |+|

شهر غریب

شهر غریب

غریب آمده بودم غریب خواهم رفت
نچیده سیب به رویای سیب خواهم رفت

میان بوسه طنابی به دار می بافند
به گونه با گل سرخ فریب خواهم رفت

صدای خواب براحساس شهر می پیچید
وگفت با دل من بی نصیب خواهم رفت

ومرگ سهم تمام حیات حـّوا بود
اسیردست رسوم عجیب خواهم رفت

به شوق باغ پراز یاس های شهرقدیم
ازاین بهاردروغین نجیب خواهم رفت

اگرچه گریه براین شهرجرم زندان داشت
میان همهمه هاعن قریب خواهم رفت

زمان کوچ شد افسوس،دست من خالیست

غریب آمده بودم غریب خواهم رفت

       


 


نويسنده: Fayegh مورخ: پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:شهر غریب, در ساعت: 19:16
      |+|

سالها رفت و هنوز

سالها رفت و هنوز

یک نفر نیست بپرسد از من

 که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟

صبح تا نیمه ی شب منتظری

همه جا می نگری

گاه با ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی

راستی گمشده ات کیست؟

کجاست؟

صدفی در دریا است؟

نوری از روزنه فرداهاست

یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟

 

       

چه میشود همه از جنس آسمان باشند

چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها

چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها

کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد

و او هنوز شکوفاست بین آدمها

کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند

غروب زمزمه پیداست بین آدمها

چه می شود همه از جنس آسمان باشیم

طلوع عشق چه زیباست بین آدمها

تمام پنجره ها بی قرار بارانند

چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها

به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو

دلت به وسعت دریاست بین آدمها

 

       


نويسنده: Fayegh مورخ: پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:سالها رفت و هنوز, در ساعت: 19:13
      |+|

خداي عاشقان

<<به نام خدای عاشقان>>


روزگارم بد نیست غم كم میخورم

كم كه نه هر روز كمكم میخورم

عشق از من دورو  پایم لنگ بود

غیمتش بسیار دستم تنگ بود

گر نرفتم هر دو پایم خسته بود

شیشه گر افتاد هر دو دستم بسته بود

چند روز یست كه حالم بد نیست

حال ما از این و آن پرسید نیست

گاه بر زمین زل میزنم گاه بر حافظ تفعل میزنم
 
حافظ فرزانه دل فالم را گرفت یك غزل آمدوحالم را گرفت

 مازیاران چشم یاری داشتیمخود غلط بود آنچه ماپنداشتیم

 

       

گاهی از دور تورا خوب ببینم كافیست

دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست

تو مرا باز رساندی به
یقینم کافی ست

قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو


گاه گاهی که کنارت
بنشینم کافی ست

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم


گاهی از دور تو را
خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن


من همین قدر که
گرم است زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه


برگی از
باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز


که
همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست ...

 

       

 


نويسنده: Fayegh مورخ: پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:خداي عاشقان, در ساعت: 19:10
      |+|

عشق

 

 

چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی!
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم !
چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی !
 چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد!
 چه بیرحمانه! من سوختم

 

 

 


نويسنده: Fayegh مورخ: پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:عشق, در ساعت: 19:8
      |+|

بیا

 بیا

بیا تا قصه نیمه تمام عشق را با شیرینی به پایان برسانیم
برگرد تا قصه من و تو پایانش تلخ و غم
 انگیز نباشد
دلم برای لحظه های دیدار با تو تنگ
 شده
چه عاشقانه نگاهم می کردی و حرف می
 زدی
چرا رفتی از کنارم؟

تو رفتی و من تنهای تنها در این دنیای بی
 محبت
با چند خاطره ماندم

برگرد تا دوباره آن خاطره های شیرین باهم
 بودن تکرار شود
دلم بد جور برای تو برای حرف هایت تنگ
 
صدای خنده هایت تنگ شده

با آمدنت من را دوباره زنده کن

واحساس را دوباره در وجودم شعله ور
 کن
تا عاشقانه تر از همیشه از تو آن عشق پاکت
 بنویسم


 


نويسنده: Fayegh مورخ: پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب: بیا, در ساعت: 19:5
      |+|

عشق ودوست داشتن

عشق ودوست داشتن

عشق نیروی است در عاشق كه او را

به طرف معشوق می كشاند

 و دوست داشتن جاذبه ای است در دوست

كه دوست را به طرف دوست می برد.........

عشق غذا خوردن یك حریص است......

دوست داشتن در سرزمینی بیگانه

  یافتنی است...... عشق جنون چیزی

 جر خرابی و پریشانی نیست ... اما

دوست داشتن در اوج معراج از سرحد

          عقل فراتر می رود به قله بلند افتخار......

       

 


نويسنده: Fayegh مورخ: پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:عشق ودوست داشتن, در ساعت: 18:59
      |+|

زندگی زیباست،ღ به سلامتی عزیزان

 

زندگی زیباست

زندگی زیباست ، اگر روح آزاد عشق و محبت اسیر زندان فراموشی دل نگردد و خزان یأس گلبوته های امید بهار جان را در وسعت انتظار زرد خویش ، مدفون نسازد زندگی زیباست اگر عقده های زخمی بزرگ ، طپش زیستن را از قلب کوچک کبوترها نرباید و در ذهن شلوغ بیشه زار اندیشه ، مرگ نیلوفرهای وحشی نروید زندگی زیباست اگر لب خوفناک تیرها ، خون بیدهای مجنون را در جام سبز لیلای چمن نریزد و دست بی خبر طوفان ، گل خواب را در صدف آبی باغ پرپر نکند زندگی زیباست اگر کنار جویباران نیم خفته ، غزالهای خسته دشت از آغوش وهم و هراس بگریزند و در بال رویاهای شیرین به آن سوی حصارهای شب سفر کنند زندگی زیباست اگر خرمن هستی جنگل در خشم آتشین تندر نسوزد و خاکستر سیاه مرگ تن پوش درختان بی پناه و محزون نگردد زندگی زیباست اگر پری مهربان قصه ها از بستر خاطره ها برخیزد و در معصومیت و صداقت ناب کودکان همواره زنده بماند زندگی زیباست اگر هوای نگاه تو از آه سینه سوز خاکهای افسرده بارانی شود و مسیح دستانت در کالبد دستهای مرده بذر حیات و رویش بپاشد زندگی زیباست اگر من و تو در کشتزار قلبمان گلی بکاریم که هیچ کس را یارای چیدن آن نباشد و هیچ اشکی جز اشک شبانه عشق رخسار زیبایش را نشوید زندگی زیباست حتی برای تو که هم آغوش رنج و حرمانی و آفتاب شادی رابه خنجر زهر آلود شب غمسپرده ای آری زندگی برای تو نیز زیباست زیرا روزی مهمانی عزیز در خانه دلت را خواهدزد و با حضورش زندگی را از نو به تو تقدیم خواهد کرد مهمانی که عشق نام دارد

 

       

به سلامتی عزیزان

به سلامتی درخت!

نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش.

  

به سلامتی دیوار!

نه به خاطرِ بلندیش، واسه این‌که هیچ‌وقت پشتِ آدم روخالی نمی‌کنه.

 

به سلامتی دریا!

نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یک‌رنگیش.

 

به سلامتی سایه!

که هیچ‌وقت آدم رو تنها نمی‌ذاره.

 

به سلامتی پرچم ایران!

که سه‌رنگه، تخم‌مرغ! که دورنگه، رفیق! که یه‌رنگه.

به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمی‌دونن، دوسمون دارن و نمی‌دونیم.

به سلامتی نهنگ!

که گنده‌لات دریاست.

به سلامتی زنجیر!

نه به خاطر این‌که درازه، به خاطر این‌که به هم پیوستس.


به سلامتی خیار!

نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش.

به سلامتی شلغم!

نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش.

به سلامتی کرم خاکی!

نه به خاطر کرم‌بودنش،به خاطر خاکی‌بودنش

به سلامتی پل عابر پیاده!

که هم مردا از روش رد می‌شن هم نامردا !

به سلامتی برف!

که هم روش سفیده هم توش.

به سلامتی رودخونه!

که اون‌جا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.

به سلامتی گاو!

که نمی‌گه من، می‌گه ما.

به سلامتی دریا!

که ماهی گندیده‌هاشو دور نمی‌ریزه.

به سلامتی سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو می‌گیره دورش.

به سلامتی بیل!

که هرچه ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر می‌شه.

به سلامتی دریا!

که قربونیاشو پس می‌آره.

به سلامتی تابلوی ورود ممنوع!

که یه ‌تنه یه اتوبان رو حریفه.

به سلامتی عقرب!

که به خواری تن نمی‌ده.

 

(عرض شودکه عقرب وقتی تو آتیش می‌ره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش می‌کُشه که کسی ناله‌هاشو نشنوه)

به سلامتی سرنوشت!

که نمی‌شه اونو از "سر" نوشت.

به سلامتی سیم خاردار!

که پشت و رو نداره.

 

       

 


نويسنده: Fayegh مورخ: پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:عشق و عاشقی, در ساعت: 12:46
      |+|


Template By : www.TakTemp.com

 


tania-baran

Fayegh

tania-baran

http://tania-baran.loxblog.com

حسرت یک عشق

حسرت یک عشق

حسرت یک عشق

فایق صوفی احمدی 21ساله ازشهرستان پیرانشهردانشجوی ترم سوم حسابداری ღ♥ ღطرف داراستقلال ورئال مادریدورونالدو هستم به شدت از مسی وتیمش وهمچنین ازتیم پرسپولیس بدم میاد09148382762ღ♥ ღ

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 2424
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

فرمیسک

حسرت یک عشق

قالب بلاگفا

قالب پرشين بلاگ

قالب وبلاگ

Free Template Blog

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 2424
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1

کد متحرک کردن عنوان وب